Sunday, February 9, 2014

کوزه ی و شریف با هم حرف می زنند و کوزه ی از علی و معرفتش می گوید و در نهایت می گوید من دوست نداشتم ک


مطالب اخیر عکس های بوراک حکی در مصاحبه جمعه اش خلاصه قسمت 61 دیلا خلاصه قسمت 180 کوزه ی گونه ی خلاصه قسمت 299 شمیم عشق عکس های فصل چهارم حریم سلطان خلاصه داستان فصل چهار حریم سلطان بر اساس ویکی پدیا عکس های جدید بوراک حکی در فن پیجش خلاصه قسمت 27 کارادایی بخش دوم خلاصه قسمت 27 اورجینال کارادایی بخش اول عکس های فصل چهارم سریال حریم سلطان خلاصه قسمت 60 مرحمت خلاصه قسمت 179 کوزه ی گونه ی خلاصه قسمت 298 شمیم عشق عکس های جدید بیرجه تغییر ساعت و روز سریال عشق نان رویا خلاصه قسمت 60 دیلا عکس لباس ایرماک در قسمت 59 مرحمت خلاصه قسمت 178 کوزه ی گونه ی خلاصه قسمت 297 شمیم عشق خلاصه قسمت اخر عفت خلاصه قسمت 59 مرحمت خلاصه قسمت 177 کوزه ی گونه ی عکس های مورات اونالمیش بیوگرافی و عکس های جوانی ایشیل یوجاسوی بازیگر نقش همیت عکس ها و بیوگرافی ایپک اردم بازیگر نقش منور خلاصه قسمت 296 شمیم عشق خلاصه بخش دوم قسمت 26 کارادایی خلاصه قسمت 59 دیلا خلاصه قسمت 176 کوزه ی گونه ی خلاصه قسمت 295 شمیم عشق
کلمات کلیدی مطالب شمیم عشق ( ) کوزه ی فارسی ( ) مرحمت ( ) کارادایی ( ) دیلا ( ) بوراک حکی ( ) بیرجه اکالای ( ) عفت ( ) مورات اونالمیش ( ) یاسمین الن ( ) حریم سلطان ( ) کیوانج ( ) مریم اوزرلی ( ) باده ایشچیل ( ) هاتیجه شاندیل ( ) بوراک اوزجویت ( ) عشق نان رویا ( ) توهم ازاد ( ) انگین ارکیورک ( ) فرح زینب عبدالله ( ) ایپک اردم ( ) ایشیل یوجسوی ( ) ابراهیم چاریکیول ( ) ارکان پتی کایا ( ) با لجبازی زندگی کردن ( ) مروه بلوگور ( ) تغییر برنامه ها ( ) بورچین ( ) سرنا ساریکایا ( ) رای گیری ( ) اویکو کارایال ( ) اوزگو نامال ( ) ادرس جدید ( ) جشن سینمایی ( ) طوبی بیوکستان ( ) جانسو دره ( )
کوزه ی و شریف با هم حرف می زنند و کوزه ی از علی و معرفتش می گوید و در نهایت می گوید من دوست نداشتم که کسی جای علی را برای دمت بگیرد از ان طرف جمره و دمت می ایند و کوزه ی با دمت اشتی می کند و به شریف می گوید اگر دمت را اذیت کنی با من طرفی. موقع بازگشت irsl جمره و کوزه ی با هم هستند. زینب را بوراک به خانه می رساند ونوس به بوراک زنگ می زند چون فکر می کند زینب قضیه بوسه را گفته بوراک می گوید مهم نیست چون من و تو رابطه خاصی نداشتیم. به زینب می گوید ببین با ونوس تمام کردم بیا با هم به یک مسافرت برویم زینب کوزه ی و جمره را دست تو دست می بیند و عصبی می شود و می گوید نمی خواهم و پیاده می شود. جمره به کوزه ی می گوید که به زودی ازاد می شوم تو هم دیگر بهتر است خودت را از این حصار ازاد کنی و بگذاری هر دو خوشبخت شویم جمره می خواهد که کوزه ی راببوسد که مادرش صدایش می کند جمره به شدت عصبی می شود. باریش در اینترنت عکس کوزه ی و جمره را می بیند و به جمره زنگ می زند که باز خراب کردی و از طلاق خبری نیست . جمره عصبی به خانه باریش می رود از ان طرف باریش به سیمای زنگ می زند سیمای می گوید نمی ایم اما تصمیم می گیرد برود. داستان به چند ساعت بعد می رود و گونه ی وارد خانه باریش می شود و او را غرق خون می بیند و جمره هم بی هوش بود وقتی به هوش می اید همه دهانش خونی است و میله ای که کنار دستش افتاده را بی هوا برمی دارد. ابرو و بانو هم می رسند همه به جمره می گویند قاتل. پلیس جمره را دستگیر می کند. جمره تعریف می کند که با باریش دعوایش شده و باریش خواسته که به او حمله کند که جمره لب های باریش را گاز گرفته. حالا خوب شد تعریف بود اگر نشون می داد چی می شد خیلی ضایع بود. جمره می گوید باریش بعدش من را هل داد و من بی هوش شدم بیدار شدم دیدم که باریش غرق خون است. باریش را به ای سی یو می برند. جمره با حالت عصبی گونه ی را بغل می کند و فکر می کند او کوزه ی است اما گونه ی با بدجنسی به کوزه ی می گوید جمره من رابغل کرده بود همش می گفت گونه ی من را نجات بده اصل بدجنسه این گونه ی. کوزه ی گوشی جمره را میبیند و میگوید ببین باریش به او زنگ زده خلاصه جمره را دست بند زده می برند.
نظرات ()

No comments:

Post a Comment