قالب وبلاگ انسان آقای حمید زکی برباد رفته -آقا کامران بهدونه -گیلدا عزیز تورکجه طنزلر جملات زیبا و دل نوشته حمیراعزیز خانم کوچولو خرنامه خسرو پیری دربیکران آ بی تو(آقای مقدسی) container hire دیار آراتا رازهای رازانی سید محمد علی شفیعی شرح آینه --صبای نازنین شنگول اباد عاشقانه های من کشکول راز-آقاسید ایلیا کلبه مهر(مائده عزیز) نیکی- آقای نیک نژاد كل اوغلان KELOĞLAN داداشی دعا دست -شایسته سالاری عزیز قلب آبی - السا عزیز آقا محمد جواد-آخه چی شد اون ازکودکی بازیچه دست روزگار شدیم - آقا بابک فاطمه و مهدی زندگی ...دفتر خاطره هاست آقا مهدی - تفکر ناب شیوا عزیز- هزاران گنج آقای فخارنیا معظمه عزیز باز باران -جوانشیرعزیز آنا یوردم قلتوق جاذبه های طبیعی وگردشگری کتول-محمدرضاافراز مهشید میناگر عزیز مباحث حقوقی - آقا علیرضا دایی حسین فوتوشاپ پنل اس ام اس تهیه پروپوزال کنکور دوره هاي dba چتروم ايراني طراحي سايت چت
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.
هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای … فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای.
No comments:
Post a Comment