مطالب اخیر خلاصه قسمت 28 کارادایی بخش دوم نظرسنجی خلاصه قسمت 62 دیلا خلاصه قسمت 182 کوزه ی گونه ی خلاصه قسمت 301 شمیم عشق خلاصه قسمت 28 کارادایی بخش اول خلاصه قسمت 61 مرحمت خلاصه قسمت 181 کوزه ی خلاصه قسمت 300 شمیم عشق عکس های بوراک حکی در مصاحبه جمعه اش خلاصه قسمت 61 دیلا خلاصه قسمت 180 کوزه ی گونه ی خلاصه قسمت 299 شمیم عشق عکس های فصل چهارم حریم سلطان خلاصه داستان فصل چهار حریم سلطان بر اساس ویکی پدیا عکس های جدید بوراک حکی در فن پیجش خلاصه قسمت 27 کارادایی بخش دوم خلاصه قسمت 27 اورجینال کارادایی بخش اول عکس های فصل چهارم سریال حریم سلطان خلاصه قسمت 60 مرحمت خلاصه قسمت 179 کوزه ی گونه ی خلاصه قسمت 298 شمیم عشق عکس های جدید بیرجه تغییر ساعت و روز سریال عشق نان رویا خلاصه قسمت 60 دیلا عکس لباس ایرماک در قسمت 59 مرحمت خلاصه قسمت 178 کوزه ی گونه ی خلاصه قسمت 297 شمیم عشق خلاصه قسمت اخر عفت خلاصه قسمت 59 مرحمت
کلمات کلیدی مطالب شمیم عشق ( ) کوزه ی فارسی ( ) مرحمت ( ) کارادایی ( ) دیلا ( ) بوراک حکی ( ) بیرجه اکالای ( ) عفت ( ) مورات اونالمیش ( ) یاسمین الن ( ) حریم سلطان ( ) کیوانج ( ) مریم اوزرلی ( ) رای گیری ( ) باده ایشچیل ( ) توهم ازاد ( ) بوراک اوزجویت ( ) هاتیجه شاندیل ( ) عشق نان رویا ( ) با لجبازی زندگی کردن ( ) تغییر برنامه ها ( ) ابراهیم jnpt container tracking چاریکیول ( ) ارکان پتی کایا ( ) مروه بلوگور ( ) انگین ارکیورک ( ) فرح زینب عبدالله ( ) ایپک اردم ( ) ایشیل یوجسوی ( ) بورچین ( ) سرنا ساریکایا jnpt container tracking ( ) اویکو کارایال ( ) اوزگو نامال ( ) ادرس جدید ( ) جشن سینمایی ( ) طوبی بیوکستان ( ) جانسو دره ( )
ابرو خانم به گونه ی تیکه می اندازد که الان دارم طلاق باریش را می گیرم به زودی کار تو را هم یک سره می کنم فعلا فقط به خاطر بانو موندی. ابرو خیلی از رابطه ملدا و گونه ی ناراحت است. کوزه ی در زندان به جمره می گوید که نگران نباش دیگه من از هیچ چیز حتی گونه ی نمی ترسم تنها فاصله بین ما فقط همین میله هاست. بعد از روی تجربه به جمره توصیه می کند که در زندان زیاد با کسی دوست نباشد و هیچ وقت تنها دستشویی نرود و می گه یادت باشه ما همش به فکر تو هستیم. جمره به سلول برمی گردد. یکی از زندانی ها برایش فال قهوه می گیرد و می گوید راه طولانی داری و با عشقت در این راه هستی جمره به رویا فرو می رود خودش و کوزه ی را در جنگلی می بیند و کوزه ی او را می بوسد ان زن می گوید دو تا چشم بزرگ همش با شماست که با انگشت ان را از فال جمره بیرون می کشد. زینب به جان می گوید که سیمای را با گونه ی دیده و از گونه ی می پرسد که تو در ان خیابان نبودی که گونه ی انکار می کند. از ان طرف گونه ی به کوزه ی زنگ می زنه که باریش به دادستان گفته که کار جمره بوده کوزه ی می خواهد برود حساب باریش را برسد که گلتن او را ارام می کند. از ان طرف گونه ی به فکر زمین های خیریه است در واقع این زمین ها را دارد با ملدا شریک می شود و گویی می خواهد یک جوری سر سینان ایرها را کلاه بگذارد jnpt container tracking اما دقیق نشان داده نمی شود.
نظرات ()
No comments:
Post a Comment